دارای لنگر، کنایه از بسیار سنگین، برای مثال زخم می باشد گران شمشیر لنگردار را / زینهار از دشمنان بردبار اندیشه کن (صائب - لغت نامه - لنگردار)، کنایه از باوقار و آرامش
دارای لنگر، کنایه از بسیار سنگین، برای مِثال زخم می باشد گران شمشیر لنگردار را / زینهار از دشمنان بردبار اندیشه کن (صائب - لغت نامه - لنگردار)، کنایه از باوقار و آرامش
نگاهبان. (آنندراج). نگه دار. محافظ. پاسبان. (ناظم الاطباء). نگاه دارنده. حافظ. گوش دار. حفیظ. رقیب. حارس. عاصم. (یادداشت مؤلف) : تا خوی او چنین بود او را به روز و شب ایزد نگاه دار بود ز آفت زمن. فرخی. نگاه دار و معینت خدای باد که هرگز بجز خدای نباشد نگاه دار معین را. سعدی. ، ضابط. (یادداشت مؤلف)
نگاهبان. (آنندراج). نگه دار. محافظ. پاسبان. (ناظم الاطباء). نگاه دارنده. حافظ. گوش دار. حفیظ. رقیب. حارس. عاصم. (یادداشت مؤلف) : تا خوی او چنین بود او را به روز و شب ایزد نگاه دار بود ز آفت زمن. فرخی. نگاه دار و معینت خدای باد که هرگز بجز خدای نباشد نگاه دار معین را. سعدی. ، ضابط. (یادداشت مؤلف)
آنچه دارای لنگر است، بسیار سنگین بسیار گران: تیغ (شمشیر) لنگر دار: زخم میباشد گران شمشیر لنگر دار را زینهار از دشمنان بردبارد اندیشه کن. (صائب لغ) یا دریای لنگر دار. دریایی که آب آن ایستاده باشد مقابل دریای بی لنگر
آنچه دارای لنگر است، بسیار سنگین بسیار گران: تیغ (شمشیر) لنگر دار: زخم میباشد گران شمشیر لنگر دار را زینهار از دشمنان بردبارد اندیشه کن. (صائب لغ) یا دریای لنگر دار. دریایی که آب آن ایستاده باشد مقابل دریای بی لنگر